نویسنده | علی صفایی حایری |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۹۳۰۹۸۰۴ |
کد دیویی | |
فایل صوتی | |
فایل الکترونیکی |
وارثان عاشورا/ از سری مباحث امامت و ولایت
معرفی کتاب وارثان عاشورا
کتاب وارثان عاشورا نوشتهٔ علی صفایی حائٰری و از مجموعه مباحث امامت و ولایت نشر لیله القدر است. مؤسسهٔ فرهنگی تحقیقاتی لیلة القدر که با هدف نشر و توسعهٔ معارف اسلامی، فعالیت خود را آغاز کرده است، میکوشد با تنظیم و ویرایش همهٔ آثار دستنویس و سخنرانیهای علی صفایی حائٰری و درنهایت چاپ و عرضهٔ آنها، بتواند جهت احیای اندیشهٔ دینی و معارف اسلامی و ترسیم طرح کلی دین که جوهر اندیشهٔ آن مرحوم است، قدمهای شایستهای بردارد. وارثان عاشورا مجموعهای است از سخنرانیهای ماه محرم علی صفایی حائری که بین سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ ایراد شده بود. در این مجموعه از مسائل و مشکلات امروز بشر گفته شده است. توجه و تفکر و دقت در این مباحث میتواند حلال بسیاری از معضلات فکری و عملی اکنون ما باشد. از میان این مباحث، بحث اضطرار به حجت و حق و شبهه خود از جایگاه ویژهای برخوردار است و از پایههای مهم این بحثهاست. مباحث مهم بعدی را حائری در کتاب «از معرفت دینی تا حکومت دینی» عنوان کرده است.
گزیده کتاب:
«اضطرار ما به حجت در هدایت و بینات و فرقان و میزان و کتاب و فریضهها، شکل میگرفت که با توجه به قدر و استمرار و ارتباطهای پیچیده و گستردهٔ انسان سر بر میداشت و به حجت امین و کریم روی میآورد تا حیاتی جدید در حس و احساس و وهم و خیال و فکر و عقل و قلب انسان، سربردارد و با تلاوت آیهها و آموزش کتاب و حکمت و آزادی از بتها و زنجیرها و سنگینیها، او را به رشد و بلوغ و جهت عالیتر بکشاند.
اضطرار به حجت در این زمینه، انتظار از حجت را مشخص مینماید که چیزی بیشتر از عدل و قسط و رفاه و امن و عرفان است و حتی بیشتر از تکامل و شکوفایی استعدادهاست. چون با شکوفایی استعدادها مشکل به کارگیری و جهت دادن به این نیروهای عظیم مطرح میشود. انسانی که شکوفایی تجربه و فکرش، اینگونه زنجیر صنعت و قدرت و جنگ و رنج را بر او حلقه زده و با شکوفایی محدود این نیرو به پوچی و بن بست رسیده، با شکوفایی تمامی نیروها به پوچی بیشتر و بحران سنگینتر خواهد رسید. و همین است که انتظار از حجت، دیوارها را برداشتن و بتها را شکستن و راه و رفتن نامحدود را آموختن است تا انسان از غرور قدرت، به عجز و اضطرار معرفت خویش برسد و سیر و سلوک مستمر خویش را ادامه بدهد. مسألهٔ انتظار ما از حجت مسألهٔ توسل را توضیح میدهد. این درست که ما آنها را شفیع و همراه طلب خود ساختهایم و حتی نمک طعام و رنج فرزندانمان را با آنها در میان میگذاریم و این درست است که ما جز از اینها نمیخواهیم ولی درستترین این است که از اینها جز خودشان را نخواهیم و از آنهابرای رسیدن به بتها و عروسکهای حقیر و ناچیزمان استفاده نکنیم و اینها را برای رسیدن به این آرزوهای کوچک زیر پا نگذاریم تا آنجا که با اشک و سوز بگوییم مهدی جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهی بر میگردم...راستی به کجا بر میگردیم؟ به سوی چه کسی و در چه دنیای بزرگ و کوچکی. ما همهٔ این راهها را تجربه کردهایم و از همهٔ بنبستها زخم خوردهایم تا به اینها روی آوردیم. حال چگونه با برآورده نشدن خواستههای کوچکمان و مستجاب نشدن دعاهای ریزو درشتمان از اینها بر میگردیم و با آنها قهر میکنیم. اگر ما به خاطر این خواستهها از اولیاء خود بریدیم و حتی در دلمان بر آنها خرده گرفتیم، معلوم میشود که ما این خواستهها را از آنها ضروریتر و مهمتر میدانیم و در هنگام تعارض، آنها را زیر پا میگذاریم، و بر آنها می شوریم در حالیکه آنها آمدهاند تا به من بیاموزند که چگونه با رنجها برخورد کنم و چگونه از نعمتها به غرور و تکاثر نرسم و چگونه در هر موقعیت، موضعگیری مناسب داشته باشم و از بدیها خوب استفاده کنم و به کوثر دست بیابم.»